سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، او رابا عبرت ها پند می دهد. [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 89 آبان 14 , ساعت 9:27 صبح

این پست از وبلاگ را به بخشی از سخنان آیت الله صدر اختصاص می دهم که به دو مقوله نظم و کارتشکیلاتی پرداخته اند .

بسم اللَّه الرحمن الرحیم
* الرحمن* علّم القرآن* خلق الانسان* علّمه البیان* الشمس و القمر بحسبان* و النجم و الشجر یسجدان* و السماء رفعها و وضع المیزان* ألاّ تطغوا فى المیزان* (الرحمن: 1- 8)
براى بنده موجب بسى افتخار است که خارج از برنامه دعوت شده‏ام و آقایان اجتماع کرده‏اند تا به این سخن‌رانى گوش فرادهند. این افتخارى را که به بنده محول شده است تکریم و احترام فوق‌العاده‏اى مى‏دانم و از این بابت به خود مى‏بالم. البته آقایانى که این افتخار را به بنده داده‏اند خیلى هم راه دورى نرفته‏اند. چون آخر، بر فرض هم که لیاقت ذاتى نداشته باشیم، یک سربازِ ازجنگ‌برگشته‏ ایم. یعنى محل کار ما را خداوند متعال در جایى قرار داده که سینه به سینه در مقابل دشمن هستیم. کاملاً تلخىِ کوتاهى‌کردن را حس مى‏کنیم. ضربت‌هاى شکننده و خردکننده‌‌ی دشمنان اسلام را از نزدیک لمس مى‏کنیم. یعنى، بنا به اصطلاح جنگى، در خط مقدم آتش هستم. خوب، اگر سربازى را که از جبهه برگشته مورد تکریم و احترام قرار دهند، کارِ نابه‏جایى نیست. 
برای مطالعه مقدمه اول اینجا را کلیک کنید 

 اما مقدمه‌ی کوتاه دوم: بنده نمى‏خواهم تفسیر بگویم یا نصیحت کنم؛ یعنى زیره به کرمان ببرم. بنده مى‌خواهم مشاهدات خود را براى آقایان بیان کنم. منتها یک مقدمه‌ی مختصر براى آقایان عرض کردم. مقدمه‌ی دوم، و باز کوتاه، این است که روزگارى، در صدها سال پیش از این، همه‌چیز در دنیا به صورت فردى بود. دولتش دیکتاتورى بود، استبداد بود، فردى بود؛ تجارتش براساس معاملات فردى بود؛ یک ‏نفر، یک‏ نفر تاجر بودند؛ دخل و خرجش را هر کس خود تنظیم مى‏کرد؛ همه‌چیز در دنیا صورت فردى داشت: زراعتش، تجارتش، درس‏خواندنش، دولتش، سیاستش، روزنامه‏اش و همه‌چیز به شکل فردى بود. در آن زمان، اگر ما، یعنى قواى دینى و راهنمایان اخلاقىِ بشر، به صورت فردى فعالیت مى‌کردیم، تا حدودى معقول و موجه بود. عیبى نداشت. براى این‌که ما هم هماهنگ با همه بودیم. یکى در مقابل یکى. آن‌ها تنها بودند، ما هم تنها بودیم.
اما امروز همه چیز به صورت دسته‌‏جمعى و سازمان‏یافته درآمده است: دولت‌ها، تشکل‌ها و سازمان‌ها دارند؛ تجارت به صورت شرکت‌هاى وسیع و محیرالعقول درآمده؛ تبلیغات، مؤسساتِ وسیعى دارد؛ مطبوعات، مشى واحد اتخاذ کرده‌اند؛ سیاست‌مداران، احزاب را به وجود آورده‏اند؛ فلاحت و کشاورزى مکانیزه ‌شده و در قالب شرکت‌ها درآمده است. در این دنیاى سازمانى، اگر ما باز بخواهیم تک‏روى کنیم، به نظر من، نهایتِ سادگى است. ما اگر امروز عملِ دسته‏جمعى نداشته باشیم کلاه‌مان پسِ معرکه است. که هست! براى این‏که همه‌چیز منظم و تشکیلاتى و سازمانى است. شما جایى نشان دهید که تنها پیش بروند، بى سازمان راه بروند، بى ‏تشکیلات پیش بروند، یا تک‏روى کنند. نمى‌‏توانید پیدا کنید.

این‌ها دو مقدمه‌ی عرض بنده بود. مقدمه‌ی اول این‏که جهان منظم است، پس نمى‌‏شود بى‏نظم زندگى کرد. مقدمه‌ی دوم این‏که جامعه‌ی امروز همه‌چیزش مؤسساتى، سازمانى و تشکیلاتى است و اگر ما بخواهیم بى‌سازمان و بى‌‏تشکیلات فعالیت کنیم موفق نخواهیم شد. حالا اگر این دو مطلب را پذیرفتید که چه بهتر. اگر هم نپذیرفتید، به پنجاه سال پیش تا حالا مى‌ماند که همه‌‏مان خُرد شدیم، له شدیم، قوای‌مان تلف شد، هرکس به راه خودش رفت، هرکس با دیگرى تضارب و تزاحم داشت و مشکلات بی‌شمارى پیش آمد. نتیجه هم این شد که دیگران هزاران فرسنگ از ما پیش افتاده و رفته‌اند، اما ما هنوز همین‌جا هستیم و باز هم مى‌مانیم. میل خودتان است. مى‏خواهید بپذیرید، نمى‏خواهید هم نپذیرید. این‌ها دو مقدمه‌ی کوتاه بنده
بود



لیست کل یادداشت های این وبلاگ